آزادکوه ..قله باعظمت

آزادکوه یا شاهزاده ی گردن کج، هر دو اینها از نام های با مسمایی هستند که برای این کوه زیبا و مرتفع انتخاب کرده اند.

آزادکوه ..قله باعظمت

آزادکوه یا شاهزاده ی گردن کج، هر دو اینها از نام های با مسمایی هستند که برای این کوه زیبا و مرتفع انتخاب کرده اند.

گزارش صعود به قله آزادکوه از وارنگه رود:هیئت کوهنوردی مس سرچشمه

گزارش صعود به قله آزادکوه از وارنگه رود

به نام خدا

 

قله آزادکوه(ارتفاع ۴۳۹۰ متر)

پنجشنبه ۱۱/۳/۸۵

همنوردان:هیئت کوهنوردی مس سرچشمه

هر چند قراربود ساعت حرکت از سرچشمه ساعت ۱۴:۰۰ باشد ولی اعضا ی گروه ساعت ۱۵:۳۰ مورخ ۱۰/۳/۸۵  از سرچشمه با اتوبوس حرکت کردند وبنده هم که قرار بود ازکرمان به رفسنجان جهت پیوستن به آنها بیایم پس از حدود ۲ساعت انتظار به آنها پیوستم و نهایتا ساعت ۱۸:۰۰ رفسنجان را به سمت تهران ترک کردیم. 

ساعت ۸:۰۰ صبح پنجشنبه پس از سوار کردن دو تن از همنوردانی که قرار بود در تهران به ما بپیوندند مسیر را به سمت کرج ادامه دادیم وپس از خرید لوازم صبحانه در محلی مناسب (ابتدای جاده چالوس ) جهت صرف صبحانه حدود یکساعتی توقف داشتیم .

ساعت ۱۱:۵۰ به شهر نسا رسیدیم وتا اتوبوس سوخت گیری کرد ما لوازم تکمیلی را که قرار بود جهت صعود دو روزه  تهیه کنیم ، خریداری کردیم وبه سمت چالوس حرکت کردیم ، بعداز گچسر از دوراهی دیزین به سمت راست ادامه داده و بعدازحدود 2Kmبه ایستگاه محیط زیست  رسیده ، بعداز ایستگاه  جاده سمت چپ را در جوار رودخانه خروشان وارنگه رود ادامه داده تا پس از طی حدود 3Km به روستای زیبای وارنگه رود (ارتفاع ۲۵۵۰متر) خواهیم رسید .هرچند افراد محلی اجازه عبور ازداخل روستا  را با توبوس به ما ندادند و ما مجبورشدیم در همان ورودی روستا محیطی را هرچند نامطلوب (بدون سایه) جهت آماده شدن تیم وخوردن ناهار پیدا کرده ولوازم را از اتوبوس پائین آوردیم .

دره وارنگه رود

با آمده کردن ناهار وچای و صرف آن و بستن کوله پشتی ها حدود ساعت ۱۴:۵۰وارنگه رود را با گذر از کوچه پس کوچه ها ورویت سقفهای شیروانی ومناظر زیبا و دلفریبش که به مثال اکثر روستاهای شمال با دره های سرسبز و گلهای رنگارنگ و معطر ،طبیعتی بکر با هوائی لطیف و خنک  و رودخانه هائی خروشان هر بیننده ای را متحیر می کند به سمت قله حرکت کردیم . از روستای که خارج می شویم در کنار رودخانه از مسیری پاکوب به سمت شمال شرقی ادامه دادیم وبا گذر از پل فلزی و چشمه های معدنی که بوی سولفور آنها قسمتی از مسیر را در برگرفته بود،حدود ساعت۱۶:۴۰ و به اولین رودخانه فرعی که از سمت چپ به وارنگه رود می ریزد رسیدیم .

 هرچند با توجه به اینکه هیچگونه عجله ای جهت صعود نداشتیم وقرار بود شب را  در جانپناه شکار بانی بمانیم و به اندازه کافی هم وقت داشتیم تا از این محیط زیبا نهایت استفاده را برده و ارتفاعات اطراف را شناسائی کنیم ، لذا توقفات زیادی در مسیر در کنار چشمه سارها ودامنه قله های مشرف به مسیر داشتیم .

با گذر از اولین رودخانه فرعی وادامه مسیر حدود ساعت ۱۷:۱۵ به دوراهی شکاربانی که دومین رودخانه هم ازسمت چپ از این محل به وارنگه رود می ریزد رسیدیم ، این علامت مشخص و جالبی است برای افرادی که برای اولین بار قصد صعود به این مسیر را دارند،(((کسانی که قصد صعود به قله خلنوازاین مسیر را دارند با ادامه دادن رودخانه وارنگه رود وگذر از کنار دریاچه به انتهای دره که نزدیگ شوند قلل کمانکوه، سرماهو ویخچال را در سمت چپ و قله اسبی چال و خلنو را کمی جلو تر ودر سمت راست  و قله های پالون گردن و نرگس را در انتهای آن دره خواهند دید)))  ازینجا رودخانه وارنگه رود را ترک کرده و مسیر سمت چپ را که از کنار بیدستان مجاور می گذرد ادامه داده  و با گرفتن ارتفاع وگذر از مسیرهای پر پیچ وخم دره ، ازمیان لاله های زرد و قرمز که انصافا منادی شادیند،بوته زارهای آویشن وآلاله با عطری آرام بخش و دره های  که تا دوردستها چون مخملی سبز پوش در زیر آفتاب زلف به دست باد بهاری داده و هر ازگاهی با وزش نسیم خرامان در خود می لولیدند وتکه های برفی که در میان دره ها و دامنه کوهها می درخشند و با آب شدن تدریجی زندگی و طراوت  رابه این محیط بکر می افزایند، کمی بالا تر لاله های واژگونی که گوئی چون دخترکان خجول  سر به گریبان گرفته و اجازه رویت رویشان را به نا محرمان تازه وارد نمی دهند ، بیننده را متحیر می کند.هرچند بنده درمسیرهای زیادی از البرزمرکزی ، غربی ، شرقی هایکینگ ویا کوهپیمائی کرده ام ولی در هیچ جای آن لاله های زرد ،قرمز، و واژگون را در یک محیط ندیده ام.  راه پاکوب را با عبور از روی پلهای برفی متعددی که در طول مسیر بر اثر فرود بهمن در کف دره ها ایجاد گردیده و جویبارها از زیر این برفها مسیری تازه جهت رسیدن به وارنگرود باز کرده بودند ادامه داده   وباشنیدن صدای خروشان رودهای کوچک و جویبارها که از هر سوی سرازیرند و سکوت کوهستان را درهم شکسته وصدای دلنشین پرندگان سرمست ومسرورکه در این فصل جهت حفظ حریم نغمه سرائی می کنند در خود محو کرده ادامه می دهیم وبا گذر از کنار صخرهای زیبای شیر کمر،در کنار سومین چشمه مسیر(ارتفاع۲۹۹۰ متر) حدودساعت ۱۸:۰۰جهت استراحتی کوتاه کوله ها را بر زمین گذاشتیم وبا چابکی  یکی دو نفر از دوستان که آتشی برافروختند ، کتری چای هم آماده می شود ،پس از صرف آن وحدود ۴۵ دقیقه توقف با گذر ازدره منتهی به دامنه کوههای دونا وسرخاب که در سمت چپ مسیر خودنمائی می کنند به مسیر ادامه می دهیم تا ساعت ۱۹:۴۵ به دامنه قله سوتک وجائی که جانپناه شکاربانی  (ارتفاع۳۳۵۰متر) خودنمائی می کند می رسیم ، لباسهای گرم را پوشیده ،چادرها را بر افراشتیم و پس از صرف شام و چای بجز تعدادی از دوستان که در چانپناه بودند بقیه در چادرها به استراحت شبانه پرداختیم ، هرچند میگرن هم مار در این شب از الطافش بی نصیب نگذاشت.

صبح روز بعد ساعت ۵:۰۰ از جانپناه به سمت گردنه سوتک (جنوب شرقی) حرکت کردیم و با ادامه مسیر به سمت شرق ادامه دادیم بطوریکه قله کمانکوه در سمت راست ما با دره های پر از برف ویالهای زیبا وقله صخره ای خودنمائی می کرد.

بعد ازحدود یک ساعت کوهپیمائی به گردنه کمانکوه رسیدیم که از اینجا قله آزادکوه بانمای جالبش که به شاهزاده کردن کج مشهور است پیدا می شود ، با عبور از روی برفهای که یخ زده بودند وبا اولین تشعشعات آفتاب کمی نرم شده بودند به سمت دره نسن سرازیر شدیم و با گذر از کوسفند سرائی که در دشتی نسبتا کوچک قرار داشت ، حدود ساعت ۸:۰۰ درانتهای دره نسن ودردامنه آزادکوه (ارتفاع ۳۳۵۰متر)جهت خوردن صبحانه واستفاده بیشتر از این طبیعت زیبا کوله بر زمین نهاده و  ادامه راه را به ساعتی دیگر موکول کردیم.

ساعت ۹:۱۰ به مسیر ادامه داده وبا دور زدن آزادکوه و ارتفاع گرفتن با شیبی نسبتا تند در ساعت ۱۱:۰۰به گردنه چورن(آتشکده) رسیدیم(ارتفاع ۳۸۸۵ متر) وبا ورود ما گروه کوهنوردی شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز هم که ازمسیر میناک - کلاک  جهت صعود به آزادکوه آمده بودند به گردنه رسیدند ، پس از کمی کیفی یاخچی و احوال پرسی و پذیرائی این دوستان از بنده ویکی از دوستانم که زودتر به گردنه آمده بودیم، عزیزان آذری جهت صعودبه قله حرکت کردند و گروه ما نیز پس از رسیدن همه اعضا و کم کردن وسائل و رفع تشنگی به صعود ادامه دادیم وپس از دو ساعت صعود از شیب تند و شن اسکی پا به قله آزادکوه گذاشتیم ،هرچند بنده و دو تن ازدوستان دیگر برای دومین بار گام به این قله می گذاشتیم ولی صعود قلل البرز همیشه لذت بخش میباشد چرا که در این ارتفاعات است که سایر قلل البرز را هم خواهی دید بطوریکه بام ایران هراز چندگاهی در دوردستهای جنوب شرقی ازمیان ابرها سر بیرون می آورد تا لذت رؤیتش را ازما دریغ نورزد ودرشمال خط الراس وروشت پیدا بود، در غرب هم قلل تخت سلیمان و شاخک مشهورش علم کوه هم لحظاتی با کنار رفتن ابرها و مه غلیظ خودنمائی می کرد و سلام مارا بی پاسخ نمی گذاشت وبا کمی چرخش ونگاهی به جنوب قلل خلنو ، پالون گردن ونرگسها و یخچال که سالها پیش خط الراسشان را از لالون تا آزاد کوه رفته بودیم باری دیگر خاطرات صعودشان را در ذهنمان زنده می کرد.

گروه کوهنوردی شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز

 طبق برنامه قراربود مسیر برگشت را از دامنه های قله یخچال به گون پشته رفته و پس از رسیدن به دره وارنگرود در کنار دریاچه شب را مانده وروز شنبه به سمت وارنگه رود حرکت کنیم ولی باتوجه به اینکه مسیر را قبلا نرفته بودیم وبعضی از همنواردان هم کمی خسته بودند بنابراین تصمیم بر این شد که ازمسیر کلاک برگردیم .

نمائی از وروشت و تخت سلیمان از بالای آزادکوه

 مسیر برگشت ازقله تا گردنه را ۴۵ دقیقه آمدیم واز طرفی با توجه به برنامه قبلی اتوبوس در وارنگرود منتظر ما بود و بنده با یکی دیگر از دوستان(آقا رضا) مسیر گردنه تا کلاک بالا را دو ساعته آمدیم ودر طول مسیر گروههای زیادی از جمله  همدان ،تهران و... را دیدیم که جهت صعود فردا به ارتفاعات بالاتر جهت  شب مانی رهسپار بودند .

تا کلاک پائین پیاده آمدیم ولی خبری از هیچ وسیله نقلیه ای جهت رفتن به گچسر نبود ، با ادامه مسیر مینی بوس همنوردان آذری پیدا شد وپس از سوار شدن باز با چای که بعد از صعودها از بهترین نوشیدنیها ست پذیرائی شدیم و علیرغم اینکه این عزیزان قصد توقف در اطراف جاده میناک را داشتند ولی مارا تا روستای نسن همراهی کردن و پس از کمی توقف در نسن سواری پیکانی که از روستای ناحیه می آمد و عازم تهران بود با حرکت دست ما توقف نمود و مارا تا گچسر میهمان صحبتهای گرمش نمود ، ازگچسر با تاکسی به وارنگه رود رفتیم واتوبوس را که در جای قبلی پارک بود پیدا کردیم وبه سمت کلاک حرکت نمودیم ، خوشبختانه با توجه به اینکه طبق برنامه روزهای جمعه مسیر کرج –چالوس یکطرفه می شد ولی بعلت تعطیلات پانزده خرداد وخلوت بودن مسیر امکان حرکت  به سمت چالوس از روستاهای بین راه امکان پذیر بود و ما با گذر از گردنهای پر پیچ و خم جاده یوش وبلده ، حدود ساعت 21:00 به کلاک بالا رسیدیم و پس از کمی جستجو در میان حدود 5 تا 6 گروه که جهت صعود فردای آزادکوه در محدوده امام زاده چادر زده بودند، دوستانمان را پیدا کردیم و بعداز صرف شام و چای در کنار آتشی که دوستان افروخته بودند با نوازندگی رضا سرچشمه پور و خوانندگی آقای نعمت زاده تا پاسی از شب بیتوته کرده و در نیمه های شب به استراحت پرداختیم .

یوش

صبح روزشنبه ازمسیر یوش و بلده به سمت  آمل حرکت کردیم وبعداز بازدیدی که از خانه نیما یوشیج پدر شعر نوی ایران داشتیم ، واقعا" سازمان میراث فرهنگی استان مازندران جهت مرمت و بازسازی و جمع آوری اسناد و عکسهای نیما ازهیچ کوششی دریغ نکرده بودند زیرا دیدن عکسهای قبل از مرمت و نمای کنونی آن کاملا" مشهود بود.

مقبره نیمایوشیج در حیاط خانه اش

 

ساعت 12:30به محمود آباد رسیدیم پس از صرف ناهار ساحلی خلوت پیدا کردیم وپس از چند ساعتی شنا و تفریح و خرید سوغات از بازار محمودآباد ، شب را همانجا ماندیم و فردای آنروز(یکشنبه) از سمت چالوس به تهران بازگشتیم و نهایتا" ساعت 6:30 صبح  دوشنبه به رفسنجان رسیدیم دوباره لحظه وداع بعد از صعودی پنج روزه فرا رسید  بنده و دوتن از دوستان در رفسنجان از گروه خدا حافظی کرده وآقا محمدرضا من را تا ایستگاه  تاکسیهای کرمان همراهی نمود و بنده هم ساعت 8:00 به کرمان رسیدم . 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد